دعاى آن حضرت بر قريش "بعد از آنكه ضحاك بن قيس دست به غارت زد"

ثقفى گويد: عقيل بن ابى طالب بعد از غارت ضحاك بن قيس فهرى هنگاميكه به او خبر رسيد كه اهل كوفه آن حضرت را تنها گذاردند، به امام - كه بر او درود باد - نامه نوشت، آن حضرت در پاسخ ضمن مطالبى نوشت:

خداوندا! قريش را از جانب من مجازات كن، چرا كه رحمم را قطع كرده، و بر عليه من مجتمع شدند، و مرا از حقم باز داشتند، و قدرتى كه از جانب پسرعمويم بمن رسيده بود را از من سلب كردند، و آنرا به كسى كه در قرابت به پيامبر و سابقه در اسلام مثل من نبود دادند، مگر آنكه كسى ادعاى همانندى مرا بكند كه او را نشناخته و گمان نمى كنم خدا نيز او را بشناسد، و سپاس خداى را بر هر حال.

دعاؤه على قريش "بعد مقتل محمد بن ابي بكر"

اَللَّهُمَّ اِنّي اَسْتَعْديكَ عَلى قُرَيْشٍ وَ مَنْ اَعانَهُمْ، قَدْ قَطَعُوا رَحِمي، وَ اَكْفَؤُوا اِنائي، وَ اَجْمَعُوا عَلى مُنازَعَتي حَقّاً كُنْتُ اَوْلى بِهِ مِنْهُمْ، فَسَلَبُونيهِ وَ قالُوا: اَلا اِنّ فِي الْحَقِّ اَنْ تَأْخُذَهُ، وَ فِي الْحَقِّ أنْ تُمْنَعَهُ، فَاصْبِرْ مَغْمُوماً اَوْ مُتْ مُتَأَسِّفاً.