دعاى آن حضرت در مناجات، بنام دعاى امان

خدايا! از آغاز نعمتهايت را شامل حالم نمودى در حاليكه آنرا بخاطر عمل يا شكرى مستحق نگرديده بودم، مرا آفريدى در حاليكه چيزى نبودم، و خلقتم را زيبا آفريده و زيبا صورتگرى نمودى در زمانى كه در شكم مادرم بودم، و در بزرگى بمن غذا دادى، و از حال ضعف به حال توانائى، و از جهالت به علم و دانش، و از فقر به بى نيازى مرا حركت دادى.

و در اين موارد بمن مهربان و رفيقى، بيمارى را به سلامتى، و نادارى را به دارا بودن، و لال بودن را به سخن گفتن، و كرى را به شنوائى، و خستگى را به راحتى، و عدم درك را به فهميدن، و جهالت را به دانائى، و اندوه را به خرسندى مبدل ساختى، آنگاه كه مرا از بند رها ساخته و از گمراهى هدايت نمودى، در اين حال به دينت هدايت گرديدم، و مرا حفظ كرده و محافظت نمودى و كفايت كردى، و خطرات را از من دفع كردى و توانايم نمودى.

و نمعتهايت بر من افزايش، و احسانت بر من اتمام يافت، و نيكيهايت در حق من كامل شد، توجهى به خود نمودم ديدم شكرم نسبت به تو اندك و جرأتم در مقابل تو و انجام گناهان زياد است، از من بردبارى نمودى و مرا در مقابل گناهان مؤاخذه نفرمودى، و پوشش مرا ندريدى، و عيوبم را براى مخلوقات ظاهر نساختى.

بلكه مرا به تأخير انداخته و مهلت داده و نجاتم دادى، از اينرو من در نعمتهايت قرار داشته و بر انجام گناهان پابرجا هستم، اين كار را از گناهكاران مخفى مى دارم در حاليكه تو از آن آگاهى، گويا تو پست ترين ناظران بر كار زشتم مى باشى، و آنان و نه تو مرا مورد محاسبه قرار ميدهند.

خدايا! پس كداميك از نعمتهايت را شكر گذارم، آنچه از آغاز بدون استحفاق بمن عنايت فرمودى، يا بردباريت از من به استمرار نعمتهايت و افزايش آنها، گويا من از نيكوكاران سپاسگزار هستم در حاليكه از آنان نيستم.

خدايا! تعجّبم از خودم پايان نمى پذيرد، و از چه رو از كار خود تعجب نكنم، از اينكه عملاً از اطاعت تو روى مى گردانم، يا آنكه آگاهانه اقدام به نافرمانى تو مى كنم، يا از پابرجائيم بر محرماتى كه اگر حلال بود مرا قانع نمى ساخت.

پس پاك و منزهى، چقدر حجتت بر من آشكار، و پرده پوشيت از من ديرينه، و عفوت ارزشمند است بر كسى كه به نعمتت بر نافرمانيت يارى جسته، و با اينكه به شدت عقابت و قدرت فرمانروائيت و عظمت غضبت آگاهست مرتكب گناهان مى گردد.

خدايا! كم ارزش تلقى كردن عذاب در نزد من بسيار زياد است، چرا كه در خشمناك كردن تو مبالغه كرده و اطاعت شيطان را نموده، و هواى نفس را بر خود مسلّط ساخته ام و خود را در اختيار او قرار داده ام، و بخاطر طلب خشنودى تو و ترس از عقابت مخالفت شيطان و هواى نفس را ننموده ام.

پس واى بر من از تو، باز واى بر من، در ناراحتيها بسيار به ياد تو و در خوشحاليها از تو غافل هستم، در گناهان سبكبال و اطاعتت را با سنگينى انجام ميدهم، با گستردگى نعمت بر من و نيكويى بخششهايت بر من و كمى سپاسگزاريم، بلكه بر بلائى صبر نداشته، و بر نعمتى شكر گزار نبوده ام.

خدايا! اين توصيف حال خودم مى باشد، و دانشت به آنچه حفظ نموده و فراموش كرده و در قلبم پنهان داشته ام، از آنچه در گذشته انجام داده ام، از گناهان بزرگ و خطاهاى عظيم، بيشتر است از آنچه زبانم بدان گويا بوده و خود بدان اعتراف كرده ام.

خدايا! هم اكنون در پيشگاه تو ايستاده به خطاهايم اعتراف دارم، بخاطر جنايتى كه بر خود نموده ام اين دستهايم تسليم تو و اين گردنم در پيشگاهت خاضع است.

اى محبوب قلبم راههاى حيله از من قطع شده و هر باطلى نابود گرديده، و مردم مرا بخود واگذاشته و روزگار مرا تنها نموده است، و در اين جايگاه ايستاده ام، و اى آقايم و اگر منت تو بر من نبود قادر بر اين كار نيز نبودم.

خدايا! گناهانم را بيامرز، به ناتوانيم رحم نما، و از آنچه در اختيار دارى به نيك نظر نمودن بر من ببخشاى، و چون مالك اختيارم هستى مرا آزاد نما، و چون بر انتقام از من قادرى مرا ببخش.

خدايا و اى مولايم آيا به زاريم رحم كرده، و به ذلت جايگاهم در پيشگاهت، و وحشتم از مردم، و انسم به تو نظر مى افكنى، اى بزرگوار، كاش مى دانستم در هنگام غفلت و بى توجهى ام آيا از من روى مى گردانى يا بر من توجه مى نمائى، بلكه كاش مى دانستم چگونه با من عمل مى كنى، و اى مولايم نمى دانم آيا به دعائم جواب مثبت ميدهى يا جواب منفى؟

اگر جواب مثبت دهى، و اين گمانم بتو است، خوشا بحالم كه سعادتمندم، خوشا بحالم كه موفقم، خوشا بحالم كه بى نيازم، خوشا بحالم كه مشمول رحمتت قرار گرفته ام، خوشا بحالم كه پذيرفته شده ام، و اى مولايم اگر جواب منفى دهى، كه از آن بتو پناه مى برم و جانم غير اين معنا را از تو انتظار دارد، پس واى بر من، بدا بر حالم، واى بر شقاوتمنديم و ذلتم و نااميد شدنم، و بپايان رسيدن عمرم، كاش ميدانستم آيا مادرم مرا براى شقاوتمندى بدنيا آورد كه اى كاش مرا بدنيا نمى آورد، بلكه كاش مى دانستم آيا مرا براى آتش پرورانيد كه اى كاش مرا نمى پروراند.

خدايا! چه بزرگ است آنچه مرا بدان مبتلا ساخته اى، و مصيبتم چه سنگين، دعايم چه نااميد كننده، و آرزويم چه بريده شده، شقاوتم چه مستمر است اگر مرا مشمول رحمتت قرار ندهى، خدايا اگر بنده و فقير و بيچاره و خواهان و محتاجت را مشمول رحمتت قرار ندهى به چه كسى، يا چگونه، يا به چه، يا به كه اميد داشته باشم، كه هنگامى كه مرا رها مى سازى او مرا بسوى خود بخواند، اى آنكه بخششش گسترده است.

خدايا! كثرت گناهان و خطاها و نافرمانيها و اسراف بر خودم، و جرأت بر خويشتن و ارتكاب محرّماتت، تو را باز نداشت كه مجدداً با رحمتت بر فقرم، و با گذشتت بر خطايم، و با بخشش ديرينه ات بر گناهان بزرگم توجه نمائى، چرا كه تو مجرم را عفو مى كنى و اى آقايم من مجرمم، و تو گناهان را مى بخشى و من اى آقايم گناهكارم، و از خطاكار مى گذرى و من اى آقايم خطاكارم، و بر كسى كه از حد خود تجاوز كرده رحم مى كنى و من اى آقايم تجاوزگرم.

اى آقايم اى آقايم اى آقايم، اى مولايم اى مولايم اى مولايم، اى رحم كننده، اى رؤوف، اى عطوف،اى مهربان، اى مالك، اى نيرومند، اى غالب، عملى ندارم كه بدان اميد انجام خواسته ام را داشته باشم.

از تو مى خواهم بنام پوشيده مخفى، پاك و پاكيزه ات كه آنرا در ذاتت قرار داده، و در علمت و عالم غيبت استقرار يافته و از آن دو خارج نمى گردد، پروردگارا بتو از تو مى خواهم، و به آن و به پيامبرت محمد - كه درود تو بر او و خاندانش باد - و به برادر پيامبرت اميرالمؤمنين على بن ابى طالب، و به فاطمه پاك سرور زنان جهان، و حسن و حسين دو آقاى جوانان اهل بهشت از آغاز تا پايان جهان، و به پيشوايان راستگوى پاك كه حقوقشان را بر تمامى مردم واجب و اطاعتشان را لازم نموده و آنرا به اطاعت خود قرين كردى، چيزى غير از اين ندارم و بهتر از آن چيزى را سراغ ندارم.

خدايا! در كتاب محكمت و بر زبان پيامبر راستگويت - كه درود تو بر او و خاندانش باد - فرمودى: ' براى پروردگارشان زارى نكرده و تضرع نكردند'، پروردگارا هم اكنون من فقير تضرع كننده، رجوع كننده به تو، توكل كننده بر توأم، و اى آقا و مولايم فرمودى: ' و اگر آنان هنگامى كه بخود ستم نمودند نزد تو مى آمدند و از خدا طلب آمرزش مى كردند و پيامبر بر ايشان استغفار مى نمود خداوند را توبه پذير و مهربان مى يافتند'.

و اى مولايم طلب آمرزش كرده و توبه مى كنم، و به گناه و خطايم اعتراف داشته و طلب ناديده گرفتن لغزشم را دارم، آنچه بدان آگاهى را ببخشاى، و اى آنكه ثنايت برتر و نامهايت مقدس است فرمودى: 'اى بندگانى كه بر خود ستم نموده اند از رحمت الهى مأيوس نگرديد خداوند تمامى گناهان را مى بخشد او بخشنده و مهربان است'.

خدايا! آمدم آمدم، و خير نزد توست اى مولايم، من تجاوزگر بر خود هستم، و در جايگاه ذليلان گناهكارى كه بر تو جرأت داشته و وعده و وعيدت را خفيف شمرده، و اطاعتت و اطاعت پيامبرت را رها كرده اند، ايستاده ام.

به چه جرأتى بر تو تجرّى نموده، و به چه غرورى خود را مغرور ساختم، من اقرار كننده به گناه، در گرو عمل خويشم، از راهم سرگردان، جسور در انجام خطا، در گرداب گناه غوطه ور، بى كس و تنهايم، براى گناهانم بخشنده، و براى توبه ام پذيرا، و براى سخنم شنوا، و براى لغزشم ناديده گيرنده، و براى خطايم پوشاننده، و براى دعايم اجابت كننده اى جز تو نمى يابم.

اى آقايم پس مرا محروم مدار از آنچه بخشيدى به كسى كه بر نفس خود تجاوز كرد و عصيان تو را نمود آنگاه تو را خشنود ساخت، و مرا هلاك مكن اگر بتو پناه آورده و به درگاهت فرود آمده و پناهنده بتو شدم، اى مولايم اگر تو را خواندم تو مرا بدان امر فرمودى، و تو ضامن آن گرديدى، و اگر از تو خواستم بمن عنايت كن، و اگر از تو طلب كردم مرا محروم مدار.

خدايا! مرا ببخشاى و توبه ام را بپذير و از من خشنود شو، و اگر از من خشنود نيستى از من درگذر، گاه مولى از بنده اش راضى نمى شود اما او را مى بخشد، خواست من شبيه خواست محتاجان نيست، زيرا محتاج هر گاه چيزى بخواهد و رد شود و به او داده نشود باز ميگردد، ولى من از تو مى خواهم و به تو اصرار مى ورزم به كرم و جود و حياءت تا نااميد نگردانى خواهنده اى كه نيازمند است و دست به دامن نيكى نمودنت زده، و خواستار عنايت توست، و به درگاهت فرود آمده، و در رحمتت را مى كوبد.

سوگند به عزت و جلالت اى آقايم اگر گناهانم بين آسمان و زمين چيده شود، و ستارگان را بشكافد و به اعماق زمين برسد و از زمينهاى هفتگانه بگذرد، و سنگينتر از شنها و ماسه ها گردد، مأيوس بودن از بخشش تو و نااميدى از شمول خشنوديت مرا باز نمى گرداند.

اى مولا و پروردگارم مرا به خواستن بهشت راهنمائى كردى، و وسيله بسوى خود در آن را آموختى، و من وسيله مى جويم به تو به آن وسيله، يعنى محمد و خاندانش - كه درود تو بر تمامى آنان باد - آيا خواستاران را به خير و نيكى راهنمائى مى كنى، آنگاه آنان را از آن منع مى نمائى، در حاليكه تو در تمامى كارها بزرگوار و ستوده شده اى، اى مولايم سوگند به عزّتت، تو گرامى تر از آن و فضلت بيشتر از اين امر است.

خدايا! مرا بيامرز و مشمول رحمتت قرار ده، و از من خشنود شو و توبه ام را بپذير، و مرا حفظ فرما، و از من در گذر، و مرا تأييد گردان و موفق بدار، و مرا در پناه خود گير، و در ذمه و حفاظت خود قرار ده و عذابم مكن.

خدايا! به هر نيكى راهى را برايم قرار ده، و در هر چيز بهره اى را برايم مقدر فرما، و مرا از مكرت ايمن مدار، و از رحمتت نااميد مفرما، و از لطفت مأيوسم مكن، چرا كه تنها كافران از مكر تو احساس ايمنى مى كنند، و تنها گمراهان از رحمتت نااميدند، و تنها كافران از لطف تو مأيوسند، بتو ايمان آورده ام مرا ايمنى بخش، و بتو پناه آورده مرا در پناه خود گير، و از تو فرياد رسى مى طلبم بفريادم رس.

خدايا! از تو امان امان مى خواهم، اى بزرگوار، در روزى كه در صور دميده شود، و هر كه در آسمانها و زمين است جز آنانكه خدا خواهد بحال بيهوشى روند، آنگاه دوباره در صور دميده شود و ناگهان آنان را ايستاده و در حال نظاره كردن مى بينى، و زمين بنور پروردگارش روشن گردد، و كتاب هاى اعمال آورده شود و پيامبران و شاهدان حاضر شوند، و بين آنان به حق حكم شده و به آنان ستم نشود.

و اى بزرگوار از تو امان امان مى خواهم در روزى كه مردم چون پروانه هاى پراكنده، و كوهها چون پشم زده شده باشند، و اى بزرگوار از تو امان امان مى خواهم در روزى كه هر كس اعمال خوب يا بدى كه انجام داده را حاضر مى بيند، و آرزو دارد بين او و اعمال بدش فاصله بسيارى مى افتاد.

و اى بزرگوار از تو امان امان مى خواهم در روزى كه هر شير دهنده اى از شيرخوار خود غافل مى گردد و هر حامله اى وضع حمل مى نمايد، و مردم را به حال مستى مى بينى در حاليكه آنان مست نيستند بلكه عذاب الهى شديد است، و اى بزرگوار از تو امان امان مى خواهم در روزى كه انسان از برادرش و مادرش و دوستش و فرزندانش فرار مى كند، چرا كه براى هر كس كارى است كه او را سرگرم كرده و فرصت توجه به ديگران را ندارد.

و اى بزرگوار از تو امان امان مى خواهم در روزى كه هر كس با نفس خود به جدل و گفتگو مى پردازد و هر كس اعمال خود را بهمراه دارد و آنان مورد ستم واقع نمى شوند.

و اى بزرگوار از تو امان امان مى خواهم در روزى كه زبان و دست و پاى آنان به آنچه انجام داده اند گواه است، روزى كه خداوند جزاى كامل آنانرا بدهد و ميدانند كه خداوند حق آشكار است.

و اى بزرگوار از تو امان امان مى خواهم در روزى كه نزديك است، آنگاه كه دلها خشم خود را در گلويشان فرو مى برند، براى ستمگران دوست و شفاعتگر پذيرفته شده اى نيست، و اى بزرگوار از تو امان امان مى خواهم روزى كه انسان در مقابل كار انسانى ديگر جزا داده نشود، و از كسى شفاعت قبول نگردد، و نه بدلى از آنان پذيرفته شود و نه آنكه مورد يارى قرار گيرند.

خدايا! از تو امان خواستم مرا بپذير، و به تو پناهنده گرديدم مرا پناه ده، اى گراميترين كسى كه پناهندگان به او پناه جسته اند، و مرا نااميد از رحمتت باز مگردان، و از جانب خود خشنودى بمن ببخش، تو بر هر كار قادر و توانائى.

دعاؤه في المناجاة

اَللَّهُمَّ اِنّي اَسْأَلُكَ الْاَمانَ الْاَمانَ يَوْمَ لايَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ، اِلاَّ مَنْ اَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ، وَ اَسْأَلُكَ الْاَمانَ الْاَمانَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنىِ اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبيلاً.

وَ اَسْاَلُكَ الْاَمانَ الْاَمانَ يَوْمَ يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسيماهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصي وَ الْاَقْدامِ، وَ اَسْأَلُكَ الْاَمانَ الْاَمانَ يَوْمَ لايَجْزي والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَيْئاً، اِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ، وَ اَسْأَلُكَ الْاَمانَ الْاَمانَ يَوْمَ لايَنْفَعُ الظَّالِمينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ.

وَ اَسْأَلُكَ الْاَمانَ الْاَمانَ يَوْمَ لاتَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً وَ الْاَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ، وَ اَسْأَلُكَ الْاَمانَ الْاَمانَ يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ اَخيهِ، وَ اُمِّهِ وَ اَبيهِ، وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنيهِ، لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَؤْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنيهِ.

وَ اَسْأَلُكَ الْاَمانَ الْاَمانَ يَوْمَ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدي مِنْ عَذابِ يَوْمَئِذٍ بِبَنيهِ، وَ صاحِبَتِهِ وَ اَخيهِ، وَ فَصيلَتِهِ الَّتي تُؤْويهِ وَ مَنْ فِي الْاَرْضِ جَميعاً ثُمَّ يُنْجيهِ كَلاَّ اِنَّها لَظى نَزَّاعَةً لِلشَّوى.

مَوْلايَ يا مَوْلايَ اَنْتَ الْمَوْلى وَ اَنَا الْعَبْدُ، وَ هَلْ يَرْحَمُ الْعَبْدَ اِلاَّ الْمَوْلى، مَوْلايَ يا مَوْلايَ اَنْتَ الْمالِكُ وَ اَنَا الْمَمْلُوكُ، وَ هَل يَرْحَمُ الْمَمْلُوكَ اِلاَّ الْمالِكُ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ اَنْتَ الْعَزيزُ وَ اَنَا الذَّليلُ، وَ هَلْ يَرْحَمُ الذَّليلَ اِلاَّ الْعَزيزُ.

مَوْلايَ يا مَوْلايَ اَنْتَ الْخالِقُ وَ اَنَا الْمَخْلُوقُ، وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمَخْلُوقَ اِلاَّ الْخالِقُ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ اَنْتَ الْعَظيمُ وَ اَنَا الْحَقيرُ، وَ هَلْ يَرْحَمُ الْحَقيرَ اِلاَّ الْعَظيمُ.

مَوْلايَ يا مَوْلايَ اَنْتَ الْقَوِىُّ وَ اَنَا الضَّعيفُ، وَ هَلْ يَرْحَمُ الضَّعيفَ اِلاَّ الْقَوِيُّ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ اَنْتَ الْغَنِيُّ وَ اَنَا الْفَقيرُ، وَ هَلْ يَرْحَمُ الْفَقيرَ اِلاَّ الْغَنِيُّ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ اَنْتَ الْمُعْطي وَ اَنَا السَّائِلُ، وَ هَلْ يَرْحَمُ السَّائِلَ اِلاَّ الْمُعْطي.

مَوْلايَ يا مَوْلايَ اَنْتَ الْحَىُّ وَ اَنَا الْمَيِّتُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمَيِّتَ اِلاَّ الْحَىُّ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ اَنْتَ الْباقي وَ اَنَا الْفاني، وَ هَلْ يَرْحَمُ الْفانِيَ اِلاَّ الْباقي.

مَوْلايَ يا مَوْلايَ اَنْتَ الدَّائِمُ وَ اَنَا الزَّائِلُ، وَ هَلْ يَرْحَمُ الزَّائِلَ اِلاَّ الدَّائِمُ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ اَنْتَ الرَّازِقُ وَ اَنَا الْمَرْزُوقُ، وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمَرْزُوقَ اِلاَّ الرَّازِقُ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ اَنْتَ الْجَوادُ وَ اَنَا الْبَخيلُ، وَ هَلْ يَرْحَمُ الْبَخيلَ اِلاَّ الْجَوادُ.

مَوْلايَ يا مَوْلايَ اَنْتَ الْمُعافي وَ اَنَاَ الْمُبْتَلى، وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمُبْتَلى اِلاَّ الْمُعافي، مَوْلايَ يا مَوْلايَ اَنْتَ الْكَبيرُ وَ اَنَا الصَّغيرُ، وَ هَلْ يَرْحَمُ الصَّغيرَ اِلاَّ الْكَبيرُ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ اَنْتَ الْهادي وَ اَنَا الضَّالُّ، وَ هَلْ يَرْحَمُ الضَّالَّ اِلاَّ الْهادي.

مَوْلايَ يا مَوْلايَ اَنْتَ الرَّاحِمُ وَ اَنَا الْمَرْحُومُ، وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمَرْحُومَ اِلاَّ الرَّاحِمُ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ اَنْتَ السُّلْطانُ وَ اَنَا الْمُمْتَحَنُ، وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمُمْتَحَنَ اِلاَّ السُّلْطانُ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ اَنْتَ الدَّليلُ وَ اَنَا الْمُتَحَيِّرُ، وَ هَلْ يَرْحَمُ المُتَحَيِّرَ اِلاَّ الدَّليلُ.

مَوْلايَ يا مَوْلايَ اَنْتَ الْغَفُورُ وَ اَنَا الْمُذْنِبُ، وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمُذْنِبَ اِلاَّ الْغَفُورُ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ اَنْتَ الْغالِبُ وَ اَنَا الْمَغْلُوبُ، وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمَغْلُوبَ اِلاَّ الْغالِبُ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ اَنْتَ الرَّبُّ وَ اَنَا الْمَرْبُوبُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمَرْبُوبَ اِلاَّ الرَّبُّ.

مَوْلايَ يا مَوْلايَ اَنْتَ الْمُتَكَبِّرُ وَ اَنَا الْخاشِعُ، وَ هَلْ يَرْحَمُ الْخاشِعَ اِلاَّ الْمُتَكَبِّرُ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ اِرْحَمْني بِرَحْمَتِكَ وَ ارْضَ عَنّي بِجُودِكَ وَ كَرَمِكَ، يا ذَاالْجُودِ وَ الْاِحْسانِ وَ الطَّوْلِ وَ الْاِمْتِنانِ، يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلى نَبِيِّنا مُحَمَّدٍ وَ الِهِ اَجْمَعين.