هنگامى كه ياران عائشه اصرار بر جنگ نمودند و مسلمانى را كشتند كه قرآن بر سر گرفته بود و مى گفت: اين كتاب الهى است و اميرالمؤمنين شما را بسوى آن مى خواند، عايشه گفت: او را تير باران كنيد، از اينرو بسوى او هجوم آورده و از هر طرف نيزه اى بر او زدند، در اين حالت امام - كه بر او درود باد - دستها را بسوى آسمان بلند كرد و فرمود:
خداوندا! ديدگان بسوى تو دوخته شده و دستها بسوى تو بلند گرديده، و قلبها ميل به تو داشته و با كارها سوى تو نزديكى مى جويند، پروردگارا بين ما و گروه مقابلمان را با حق بگشا و تو بهترين گشايندگانى.
عن الصادق عليه السلام انه قال: لمّا توافق الناس يوم الجمل خرج علي عليه السلام، حتّى وقف بين الصفين، ثم رفع يده نحو السماء، ثم قال:
يا خَيْرَ مَنْ اَفْضَتْ اِلَيْهِ الْقُلُوبُ، وَ دُعِيَ بِالْاَلْسُنِ، يا حَسَنَ الْبَلاءِ، يا جَزيلَ الْعَطاءِ، اُحْكُمْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ اَنْتَ خَيْرُ الْحاكِمينَ.