دعاى آن حضرت هنگاميكه از نخيله بسوى شام رفت

منقرى روايت مى كند: هنگاميكه حضرت على - كه بر او درود باد - مى خواست از شهر نخيله بسوى شام حركت كند مركبش را خواست، هنگاميكه پايش را در ركاب گذارد فرمود: بنام خدا، هنگاميكه بر پشت آن نشست گفت:

پاك و منزه است خدائى كه اين مركب را برايمان مسخر گرداند و ما قادر به آن نبوديم، و ما به سوى پروردگارمان بازگشت مى كنيم.

آنگاه فرمود:

خدايا! از مشكلات سفر و اندوه بازگشتن و حيرت بعد از داشتن يقين، و بدى ديدار در خاندان و مال و فرزند بتو پناه مى برم.

خدايا! توئى رفيق سفر و جانشين در ميان خاندان، و كسى نيست كه جز تو بتواند اين دو عمل را انجام دهد، زيرا آنكه بازمانده رفيق سفر نيست، و آنكه رفيق سفر است بازمانده در شهر نيست.

دعاؤه في تحريض اصحابه على القتال يوم صفين

اَللَّهُمَّ فَاِنْ رَدُّوا الْحَقَّ فَافْضُضْ جَماعَتَهُمْ، وَ شَتِّتْ كَلِمَتَهُمْ، وَ اَبْسِلْهُمْ بِخَطاياهُمْ، اِنَّهُمْ لَنْ يَزُولُوا عَنْ مَواقِفِهِمْ دُونَ طَعْنٍ دِراكٍ يَخْرُجُ مِنْهُمُ النَّسيمُ، وَ ضَرْبٍ يَفْلِقُ الْهامَ، وَ يُطيحُ الْعِظامَ، وَ يُنْدِرُ السَّواعِدَ وَ الْاَقْدامَ، وَ حَتّى يُرْمَوْا بِالْمَناسِرِ تَتْبَعُهَا الْمَناسِرُ، وَ يُرْجَمُوا بِالْكَتائِبِ، تَقْفُوهَا الْحَلائِبُ، وَ حَتّى يُجَرَّ بِبِلادِهِمُ الْخَميسُ يَتْلُوهُ الْخَميسُ، وَ حَتّى تَدْعَقَ الْخُيُولُ في نَواحِرِ اَرْضِهِمْ، وَ بِاَعْنانِ مَسارِبِهِمْ وَ مَسارِحِهِمْ.